زبان و تفکر عناصر ماهیت انسان

زبان وسیله بیان احساس و فکر انسان است. فکر انسان نتیجه تجربه و درک این موجود از  خودش،محیط زندگی و نظام روابط اش با دیگران و طبیعت است. این دو؛ زبان و تفکر جز ماهیت انسان است  و استفاده از آن حق طبیعی و اولی انسان می‌باشد.
اما در بسیاری جوامع سخن گفتن به زبان مادری و بیان عقاید با محدودیت‌های قانونی و فراقانونی رو برو می‌باشد.


مقوم پایداری این محدودیت، سنت‌های دیرپای فکری، فرهنگی استبدادی و جزم گرایی می‌باشند که انسان را به عنوان یک موجود زاده طبیعت، تکامل دهنده خودش و حاکم بر سرنوشت‌اش نمی شناسد و بلکه ذات و ظرفیت وجودی این موجود را با فرافکنی به پدیده‌های نامحسوس فراطبیعی؛ وابسته و منوط می‌داند. بربنیاد این پندار و باورجزم‌گرا، انسان از خودش بیگانه می‌شود و پندارها و باروهایی ( افراد انسانی نه انسان به مفهوم کلی) برایش تکلیف، ماهیت و حق ترسیم می‌کند.
این سردرگمی، افراد انسانی را مستبد و جزم‌گرا بار می‌آورد و آنچه را که متعلق به خودش است را مقدس، بهتر و برتر تلقی می‌کند و آنچه را که مربوط دیگران باشد نامقدس و دون‌تر می‌داند و بر اساس آن، سنت تفریق‌گذاری، تبعیض زبانی، نژادی و عقیدتی در میان افراد انسانی به وجود می آید و در دوره‌ها و جوامع مختلف پایدار باقی مانده و توجیه می‌شود.
این سنت جزم گرایی در حوزه باور، روابط و سیاست در جامعه افغانستان به دلیل این که یک جامعه‌ی وهم پندار و سنت زده است، قوی‌تر و پایدارتر است.
گفته می‌شود امروز به عنوان گرامیداشت از زبان پشتو می‌باشد. فرخنده این‌که اکثر غیر پشتو زبان‌های کشور این روز را به هموطنان پشتو زبان شان تبریک گفته و گرامی داشته اند.
خوش و مبارک است که شهروندان افغانستان حق سخن گفتن به زبان را ارزش می‌نهند.
اما من به آروزی رسیدن روزی هستم و در آن روز شادمان ترم و اگر نبودم ذره‌های وجودم در خاک آرامش خواهد داشت که در سراسر جهان محدودیت‌های قانونی، سیاسی ، ارزشی و فرهنگی برای بیان عقاید و باورهای فلسفی انسان‌ها از بین برود.

بیدادگری است که در کشور و قلمرو فرهنگی‌ای زندگی می‌کنیم که در قانون اساسی آن یک عقیده مذهبی(دین) و منهای باورهای دیگر انسانی  ملاک شهروندی است.   

نظرات