انسان با تکثر نسل، موجودیت و زندگی خود را ادامه داده است. پدر و مادر بودن در روشنترین تعریف یعنی بار تکثر و تداوم نسل را برعهده گرفتن است. با این نگاه، پدر و مادر بودن مسوولیت و تحمل دشواریهایی بیشماری را میطلبد. از وقتی که تصمیم میگیری پدر، مادر و صاحب فرزند شوی، باید بارمسوولیت را نیز برشانههایت احساس کنی و نسبت به خطرها و دشواریها محتاط باشی که مبادا در پرورش و تربیت فرزندان کوتاه بیایی و پیش از اینکه فرزندان بزرگ شوند، نمیری که سرنوشت آنها دگرگون نشده، درمانده، یتیم و محتاج دیگران نگردند و برای زنده ماندن مورد بهره داری قرار نگیرند.
پدر و مادر بودن یعنی بارگران پرورش یک نسل و چند انسانی را به عهده گرفتن است.
پدر و مادر بودن در جامعهای ما ساده و بیمسوولیت، مانند همین تبریکیهای « روز پدر » بیمحتواست.
تا جوان میشوند ازدواج میکنند و بعد هرسالی فرزندی تقدیم خانواده و جامعه میکنند و بیخیال از زندگی و آینده فرزندان، نه غم تربیت آنها را دارند و نه بار مسوولیتی به دوش میگیرند.
در نتیجه، فرزندان با رنج و کمبودیها بزرگ میشوند و تا دست راست و چپ شان را میشناسند از آموزش و پررش محروم شده و روانه بازارکار، مهاجرت و سرنوشت مامعلوم میگردند.
تا جوان میشوند ازدواج میکنند و بعد هرسالی فرزندی تقدیم خانواده و جامعه میکنند و بیخیال از زندگی و آینده فرزندان، نه غم تربیت آنها را دارند و نه بار مسوولیتی به دوش میگیرند.
در نتیجه، فرزندان با رنج و کمبودیها بزرگ میشوند و تا دست راست و چپ شان را میشناسند از آموزش و پررش محروم شده و روانه بازارکار، مهاجرت و سرنوشت مامعلوم میگردند.
بنا به باوری معمول در جامعهای ما، باید پدران و مادران با فرزندان شان مهربانی نکنند تا میتوانند فرزندان را با شرایط سخت بزرگ کنند که در آینده پخته بار آیند. به تأسی از این پندار به نیازهای عاطفی فرزندان اصلن توجه نمیشود.
فرزندانیکه در چنین شرایط بزرگ میشوند از کمبودی مهر و عاطفه به شدت رنج میبرند و در برابر مشکلات نمیتوانند مقاومت کنند و در دام اعتیاد و بزهکاریهای اجتماعی میافتند.
دانشمندان روانشاسناسی تربیتی، ابراز محبت، صمیت و شادمانی به کودکان را از نیازهای اساسی آنها میدانند که باید هر انسانی در دوره کودکی باید از والدین و اطرافیانش این نیاز را بگیرد و این نیاز به تقویت روانی و روحی انسانها کمک میکند.
کسانیکه در دوره کودکی به نیازهای عاطفی شان پاسخ داده شده است، برخلاف پندار سنتی یاد شده، توان تحمل مشکلات و مقابله با دشواری را بیشتر دارند و در دوره جوانیکه احساسات و تمایلات انسانی شدید است، خوبتر میتوانند احساسات و عواطف خود را مدیریت یا با آن برخورد مناسب داشته باشند و در نتیجه کمتر در دام انحرافات اجتماعی قرار میگیرند.
همهای این نیازها باید از طرف پدر و مادر در نظر گرفته شود. پدر و مادر بودن مسولیت بزرگی است که باید کسانیکه که تصمیم به پدر بودن و مادر شدن میگیرند خود را آماده کنند که این مسوولیت و نقش را به خوبی انجام دهند.
نظرات
ارسال یک نظر