بربنیاد آماری که وزارت تحصیلات عالی از اشتراک کنندگان کانکور منتشر کرده است، در امتحان کانکور سال 1395 برای سال تحصیلی 1396، در حدود 200 هزار نفر ثبت نام کرده اند. این آمار به نحوی نشان میدهد که به این تعداد دانش آموزش از مکتبهای کشور فارغ گردیده اند.
این 200 هزار دانش آموز مربوط به مناطقی است که تحت قلمرو طالبان نبوده ودروازههای مکتبها در آن مناطق باز میباشد.
این درحالی است که بیش از 50 درصد از قلمرو افغانستان تحت تسلط طالبان قرار دارد. کودکان و جوانان در این مناطق از آموزش محروم اند.
این واقعیت بازگوی این است که هزاران جوان و کودک دیگر درتحت قلمرو طالبان از آموزش رسمی محروم هستند و تعداد زیاد شان جذب مدارس افراطگرایان مذهبی میگردند و به سربازان جنگی و تبلیغاتی تروریستان مبدل میشوند.
این موضوع نشان میدهد که نیروی انسانی کشور که از آن به عنوان بزرگترین سرمایه اجتماعی یاد میگردد، چگونه ضایع میشود.
مسأله دیگر این است؛هرسال 200 هزار جوانیکه از مکتبها فارغ میگردند به علت نارساییهایی که در نظام معارف وجود دارد در حدود 70 درصد شان سواد خواندن و نوشتن ندارند و بیشتر از آنها که در دانشگاهها راه مییابند نمیتوانند این مرحله را با موفقیت سپری کنند. تعداد زیادِ شان ناکام شده و یا ترک تحصیل مینمایند و تعدادی که از دوره لیسانس فارغ میگردند به دلیل ضعف تواناییها و سواد در بازار کار جذب نمی شوند و حتا از نظر فکری به سطحی رشد نمیکنند که به نیروی فعال و تاثیرگذار در جامعه تبدیل شوند.
این درحالی است از سال 2002 میلادی تاکنون استراتژی وزارت معارف و دولت بر این بوده که به رشد کمی دانش آموزان ومکتبها توجه کرده است اما در زمینۀ رشد کیفی، تاثیرگذاری و کارکرد نظام آموزشی، تقویت زیرساختها و الگوی رهبری معارف توجه صورت نگرفته و هیچ تغییری در این راستا بوجود نیامده است.
در جامعه نیز از نظر علاقه مندی،گرایش به معارف بیشتر شده اما نسبت به تقویت آن دید استراتژیک و کاربردی شکل نگرفته است. بنابه این مسایل، معارف کشور از نظر کمی پر آوازه است و اما گراف کیفیت آن هر روز به سوی سقوط نزدیک میشود.
وضعیت کنونی معارف و سردرگمی نسبت به دورنماییآن، مشکل اساسی است که برعلاوهیی باعث هدر رفتن پول و امکانات میگردد، نیروی بشری را که بزرگترین سرمایه است، خنثا، منفعل و دردام بیکاری و سربازگیری گروههای مافیایی، تروریستی و افراطگراها قرار میدهد.
پیش از این که شیفتهیدستآوردهای کمی معارف و نتایج کانکور باشیم به دورنمای معارف کشور که نه استراتژی مشخص برای تقویت و کارکرد آن وجود دارد و نه به درستی مدریت میشود توجه نمائیم.
پیش از اینکه به پوستۀ نازک و مجللی که از معارف تجلی میشود دل خوش کنیم لازم است که نسبت به چگونگی کارکرد آن،هزینهها و سرمایه گذاریهایی که برای تربیهی فرزندان مان و مکتبها مینماییم، تامل کنیم. آسیبها را شناسایی کرده و با برنامههای کارشناسانه و کاربردی از اٌفت بیشتر معارف جلوگیری کنیم.
نظرات
ارسال یک نظر