زلمی خلیلزاد جزئیات نشست دوحه که میان نمایندگان امریکا و
نمایندگان طالبان برگزار شده بود را به رهبران دولت افغانستان گزارش داده میگوید در
این نشست در مورد خروج نیروهای خارجی از افغانستان، توافق نشده است. هر تصمیمی که در
این باره گرفته شود با دولت افغانستان هماهنگی صورت میگیرد.
آقای خلیلزاد بحث در مورد تشکیل حکومت موقت را نیز رد کرده
و گفته است که او صلاحیت طرح تشکیل حکومت موقت را ندارد. آتشبس از موضوعات مهم در
این نشست بوده که در مورد آن توافق نشده است. خلیلزاد تاکید میکند که تامین صلح پایدار
در نتیجه مذاکرات بینالافغانی بهوجود میآید.
اما در حاشیه قرار گرفتن دولت افغانستان در نشست دو حه و نشست
ابوظبی سبب نگرانی سیاستمداران افغانستان شده
است. روز گذشته “محور محردم افغانستان” و تیم انتخاباتی حنیف اتمر در مورد گفت و گوهای
صلح اعلامیه صادر کرده و گفتند که باید مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و طالبان بهوجود
آید و در این مذاکرات به نمایندگان مردم نیز نقش داده شود.
در کنار این، حامد کرزی نیز بر بین الافغانی بودن گفتگوهای صلح
تأکید کرده بود. آقای کرزی در اعلامیهای گفته بود که گفت و گوهای صلح میان طالبان
و حکومت باید همزمان با آتشبس سراسری باشد و مدیریت گفت و گوهای صلح نیز از سوی حکومت
افغانستان صورت بگیرد.
خلیلزداد نیز میگوید
مذاکرات بین الافغانی باید صورت گیرد و آن را ضامن تامین صلح دایمی در افغانستان میداند.
طالبان نیز نمیتوانند انکار کنند که اگر صلح میخواهند در نهایت باید بپذیرند که یک
طرف گفت و گوهای صلح میتواند دولت افغانستان باشد.
واقعیت این است که طالبان زیرکانهتر از دولت افغانستان عمل
میکند. تاکتیک این گروه این است که از مذاکرات صلح امتیاز بیشتر بگیرد. لازم است رهبران
حکومت افغانستان موضوع صلح را یک امر ساده نبینند که این حکومت به تنهایی بتواند آن
را مدیریت کند.
نقش گروههای تاثیرگذار
اجتماعی مانند زنان، جوانان، نخبهگان سیاسی، فعالان اجتماعی و فعالان رسانهها، برای
اینکه خواستههای رسیدن به صلح از یک موضع قدرتمند دنبال شود، در این گفت و گوها مهم
است. هرگونه تصمیم درباره صلح ارتباط مستقیم به سرنوشت کلیت جامعه و بخصوص گروههای
یاد شده دارد. این گروهها نبض افکار عمومی را بهدست دارند و میتوانند گفتمان
صلح را به نفع آینده افغانستان جهت بدهند؛ اما نقش این گروهها از طرف حکومت نادیده
گرفته شده است.
شورای عالی صلح منفعل است و نهادی که موضوعات صلح را در هماهنگی
با دولت، مدیریت کند وجود ندارد. حکومت آگانه نقش گروههای اجتماعی و سیاسی را در روند
صلح نادیده گرفته است.
از سوی دیگر برنامهای که بتواند ظرفیتهای اجتماعی را برای
حمایت از روند صلح بسیج کند وجود ندارد. در حالی که نقش ظرفیتهای اجتماعی در حمایت
از روند صلح بسیار مهم است. اما حکومت برای استفاده از ظرفیت اجتماعی و سیاسی برنامه
ندارد. این نارساییها سبب شده که طالبان در گفت و گوهای صلح دست بالا داشته باشند.
اینکه حکومت میخواهد به تنهایی روند گفت و گوهای صلح را بدون
نقش جامعه و گروههای تاثیرگذار اجتماعی و سیاسی پیش ببرد، به دلیل اینکه موضوع صلح
تنها مربوط به حاکمیت نمیشود، یک رویکرد اشتباه است.
مسأله دیگر بیاعتنایی عمومی نسبت به چگونگی تلاشهای صلح است. بیشتر
از سه ماه میشود که بحث صلح داغ است. گروههای مانندِ زنان، روشنفکران، فعالان حقوق
بشر و حامیان دموکراسی نسبت به نتایج تلاشهای صلح، هیچ ابراز نظر جدی نکرده اند و
این گروهها دست کم این کار را آنگونه که ایجاب میکرد، پی گیری نکرده اند.
در چنین وضعیت و با رویکرد نادرستی که حکومت اختیار کرده، طیبعی
است که آدرسهای غیر ملی از موضوع صلح افغانستان میتوانند استفاده کنند. طالبان در
شرایطی قرار گرفته که میتوانند روند صلح را به نفع شان مدیریت کنند.
اینکه حکومت میگوید مدیریت روند صلح را به دست داشته باشد،
یک شعار است. هیچ ابزاری قوی را برای جهت دهی روند مذاکرات صلح در اختیار ندارد و تاکنون
بیرون از جریان نقش یک مهره بیتاثیر را در زمینه مذاکرات صلح ایفا کرده است.
نظرات
ارسال یک نظر