ویروس کرونا نقاب از چهره‌ی نکبتِ سرمایه‌داری می‌کشد

دوماه از انتشار ویروس کرونا در چین گذشته است. نام اصلی این ویروس کووید 19 است. در (29 جنوری2020) در شهر ووهان چین از یک بازار غذایی حیوانات وحشی، به انسان انتقال کرده و به  شهرهای دیگری چین و در جهان انتشار یافته است. تا حالا بیش از یک میلیون انسان را مبتلا کرده و سبب مرگ ده‌ها هزار انسان شده است.
این ویروس از شهر قم به سراسر ایران و از طریق مهاجران افغانستانی که آن‌ها‌ به دلیل بی‌توجهی دولت ایران، هر روز به کشور بر می‌گشتند و این روند ادامه دارد، به افغانستان رسیده است. نخستین بیمار مبتلا به این ویروس در ولایت هرات تثبیت شد. این ولایت بیش‌ترین آمارمبتلا به این ویروس را دارد.
 به دلیل نبود امکانات پیشرفته‌ی پزشکی، آمار دقیق از مبتلایان این ویروس در افغانستان قابل تشخیص نیست. وزارت صحت‌عامه می‌گوید؛ تا حالا 432 نفر به این ویروس مبتلا شده وچهارده نفر  دیگر را قربانی گرفته است. محدودیت‌های رفت آمد و قرنطینه در هرات،کابل، ننگرهار و قندهار وضع شده است. سازمان بهداشت جهانی هشدار می‌دهد که اگر تدابیر جلوگیری از این ویروس نادیده گرفته شود، افغانستان به یک فاجعه‌ی انسانی رو برو خواهد شد.
 از زمانی‌که ویروس‌کرونا به افغانستان رسیده، بهای مواد خوراکی چندین برابر افزایش یافته است. این درحالی است که بیش از شصت درصد جمعیت افغانستان زیر خط فقر قرار دارد.
آمار مبتلایان و قربانیان این ویروس در افغانستان و جهان رو به گسترش است. تمدن سرمایه‌داری از مقابله با این مشکل و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن درمانده است.
راب والاس زیست شناس تکاملی، نویسنده‌ی کتابِ « مزرعه‌های بزرگ آنفولانزای بزرگ تولید می‌کند» و مشاور سازمان غذا و کشاورزی و مراکز پیش‌گیری از بیماری‌ها، در این سازمان است. به این باور است که کشاورزی صنعتی و فراورده‌های غذایی صنعتی، در پیدایش بیماری‌ها نقش دارد. کشاورزی صنعتی عوامل بیماری‌زای ناشناخته را در دام‌ها و جوامع انسانی انتشار می‌دهد. درجه ایمنی غذاهای صنعتی کمتر از غذاها و محصولات طبیعی است. (والاس و انصاری 1399)
این دریافت می‌رساند که دخالت ناشیانه‌ی سرمایه‌داری در طبیعت، از بین بردن حیات وحش، جنگلات و آلودگی محیط زیست، ازکارکردهای نظام سرمایه‌داری است. این نظام، نقش زمینه‌ساز و اصلی را در پیدایش بیماری‌های همه‌گیر می تواند داشته باشد.  
پرسشی که این روزها ذهن همه را مشغول کرده، این است که اگر ویروس کرونا این‌گونه انتشار یابد، جان میلیون‌ها انسان را خواهد گرفت  و انسان‌ها را در تجرید و قرنطین بیش‌تر خواهد برد. سبب بیکاری، تعطیل فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی بیش‌تری خواهد شد و در پایانِ این اپیدمی، جهان چگونه خواهد بود؟
شاید یک پاسخ این باشد، این بار نخستین نیست که یک بیماری عالم‌گیر شده است. پیش از این، طاعون، وبا و آنفولانزا، چنین بوده است. انسانه‌ها با این بیماری‌ها مقابله کرده، دارو و درمانی را به‌وجود آورده اند، بر ویروس کرونا نیز غالب خواهند شد. 
در توانایی انسان تردیدی نیست. می‌تواند با به کار انداختن توانایی و تجربه‌ی خود، درمان و راه‌حلی را برای ویروس کرونا نیز  پیدا کند. تغییراتی در توانایی و نظام زندگی انسان‌ها به‌وجود بیاید که آسیب‌پذیری انسان‌ها در برابر کرونا کاهش پیدا کند یا چاره‌ای درمان این بیماری را خلق کند. 
آیزاک چاتنز،کاشناس پزشکی و استاد، در دانشگاه ایل، نویسنده‌ی کتاب « ایپیدمی‌ها و جامعه: از طاعون سیاه تا امروز» می‌گوید؛ انتشار بیماری‌های همه‌گیر روابط فردی، سیاست‌گذاری‌ها و آثار هنری را تغییر می‌دهد. ساختارهای اجتماعی می‌تواند سبب انتشار بیمارهای همه‌گیر شوند. « بیماری‌های عالم‌گیر رویدادهای تصادفی نیستند که بولهوسانه و بی‌هشدار جوامع را رنجور کنند. برعکس، هرجامعه‌ای آسیب پذیری‌های خاص خود را به بار می‌آورد. مطالعه‌ای اپیدمی‌ها مطالعه‌‌ی ساختار یک جامعه، فهمِ الگوی معیشیت و الویت‌های سیاسی آن جامعه است».
فرانک خبرنگار «نیویورکر» پس از انتشار ویروس کرونا با  آیزاک چاتنز گفت‌وگو کرده است. گزیده‌ی این گفت‌وگو با ترجمه‌ی شیرین کریمی، در وبسایت نقد اقتصاد سیاسی منتشر شده است. 
آیزاک چاتنز، نکات مهم و نادری را در این مصاحبه بیان کرده، از جمله می‌گوید:« اپیدمی‌ها رابطه‌ی ما با محیط را بازتاب می‌هد، محیط مصنوعی را که ما خلق می‌کنیم. محیط طبیعی نسبت به آن واکنش نشان می‌دهد.اپیدمی‌ها روابط اخلاقی ما را نسبت به یکدیگر و در مقام انسان، نشان می‌دهد و امروز ما نظاره‌گر آن هستیم.»
به باور او، ایپدمی‌ها می‌توانند مسایل عمیق‌تر فلسفی را شکل بدهند، تاثیرعمیق براقتصاد دارند و می‌توانند انسان‌ها را به اندیشیدنِ بیش‌تر وادار کنند. طاعون نیمی جمعیت جهان را نابود کرده بود و تاثیری بر انقلاب صنعتی و نظامِ ارباب رعیتی داشته است. او در این گفت‌وگو می‌گوید؛ اپیدمی‌ها در تغییر و شکل‌دهی تاریخ نقش داشته اند. توصیه می‌کند که باید ما به‌عنوان انسان با هم کار کنیم و اگر به  چنین کاری آماده نباشیم و نیندیشیم، برای مقابله با چالش‌های ویران‌گر، آماده نشده ایم. (استون و شیرین 1399)
گردش ویروس کرونا در اکثریت کشورهای جهان، از صنعتی و امپریالیستی گرفته تا کشورهای پیرامونی و عقب مانده، رو به گسترش است. تلفات انسانی آن با گذشت هر روز بیش‌تر می‌شود. پیامد آن در هر جامعه سبب کُندی یا بازماندن چرخش فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی شده است. قدرت‌های بزرگِ سرمایه‌داری و امپریالیستی مانندِ ایالات متحده‌ی امریکا، انگلستان وکشورهای اروپایی، استرالیا و دومین قدرت بزرگ اقتصادی«چین»، درگیرکرونا است. انتشار این ویروس در جهان، آسیب بزرگی را بر اقتصادکلی، می‌تواند وارد کند و تمامی طبقات اجتماعی را متاثرکند.
 هرجایی‌که این ویروس راه باز کرده، همه را در قرنطین برده است. چرخش تولید و تامین نیازها و مصارف را به شدت کاهش داده و نتیجه‌ی این وضعیت، بدون تردید بحران اقتصادی بزرگ خواهد بود.
 دیوید هاروی، منتقد اقتصاد سرمایه‌داری به این باوراست که بحران اقتصادی و اجتماعی‌ای که ویروس کرونا به‌وجود آورده/می آورد، نظام سرمایه‌داری در برابر آن ناتوان است. ضربه‌ی سختی را به اقتصاد جهانی وارد خواهد کرد و سبب انسداد و اخلال درگردش سرمایه شده‌ و به ارزش زدایی بیشتر می‌انجامد. سبب کندی و قطع فروش کالاها و فعالیت‌های اقتصادی شده است. (دیویدهاروی و شکورزاده 1399)
با توجه به این هشدار و این واقعیت‌ها که کارشناسان مطرح می‌کنند. منابع تولیدی در نظام سرمایه‌داری در انحصار قدرت‌های بزرگ و سرمایه‌داران داخلی است. شالوده‌ی نظام سرمایه‌داری را مالکیت خصوصی تشکیل می‌دهد. بهای مواد غذایی افزایش می‌یابد. درکشورهای بزرگ سرمایه‌داری و به‌ویژه درکشورهای وابسته به آن‌ها، بدیلی برای مقابله با پیامدهای این وضعیت جود ندارد.
 قدرت‌های بزرگ سرمایه‌داری در جهان و در سطح کشورها، نمی‌توانند مواد خوراکی و بهداشتی را رایگان یا با نرخ مناسب توزیع کنند. تاهنوز واکسین ضدکووید 19 هم ساخته نشده است.
 این واقعیت‌ها، ثابت می‌کند که جهان پس از کرونا بسیار متفاوت خواهد بود. بیشتر از هر زمانی دیگر ناکارگی نظام سرمایه‌داری و عدم پاسخ گویی آن را برای زندگی و امنیت انسانی رُو خواهد کرد. به ویژه که بیش‌ترین پیامد مرگ‌بار و آسیب ویروس کرونا، از این زاویه کلید می خورد که انتشار آن در جامعه و در جاهایی پرجمعیت و فقیر، پرشتاب است. 
انسان‌ها نیاز به رسیدگی و مراقبت بهداشتی و خوراکی دارند؛ اما نظام سرمایه‌داری در تمامی جوامعی که حاکم است، هیچ سازوکاری اجتماعی برای بر آوردن این نیازها ندارد. این نظام در ذات خود انحصار طلب و ضد توزیع منابع اجتماعی و زیستی است. 
---------
پانوشت:
 1. آیزاک؛ چانتر,استون.ام فرانک،, و کریمی شیرین. چه‌گونه بیماری‌های عالم گیر تاریخ را تغییر می دهد،2.نقد اقتصاد سیاسی.1399.
2. دیویدهاروی, و پریسا شکورزاده. سیاست ضد سرمایه‌داری در زمانه‌ی کرونا،3. نقد اقتصاد سیاسی 1399.
3. والاس, راب, و شادی انصاری. “سرمایه‌داری آتش‌فشان بیماری است، 7-8. نقد اقتصاد سیاسی. 1399.
٭ این نوشته در شماره چهارم ماهنامه اعتراض منتشر شده است.



  

نظرات