هیولای سیل و سرمایه‌داری زاغه‌نشینان را می‌خورند


با آن که جنگ و حملات انتحاری در ماه گذشته نیز عامل مرگ انسان‌ها در افغانستان بود؛ اما این‌بار سیل بیش‌تر از حملات انتحاری سبب نابودی تهیدستان و فقیران این سرزمین شد. سخن‌گوی والی پروان به روز چهارشنبه ۵ سنبله/ شهریور، از شدت بارندگی و سیل در شهر چاریکار خبر داد و به دنبال آن وزارت دولت در امور رسیدگی به حوادث طبیعی، اعلام کرد که در اثر شدت بارندگی و سیل بیش از صد نفر جان باخته و صدها خانه ویران شده است. 
بربنیاد آماری که تا حالا خبرنگاران منتشر کرده تعداد جان باخته‌گان در ولایت پروان ۱۱۶ نفر و زخمی‌ها صد نفر می‌باشند. همچنان در ولایت‌های کاپیسا، پنجشیر، پکتیا، پکتیکا، نورستان، ننگرهار، میدان وردک،لوگر،کنر و بامیان نیز بارندگی و سیلاب شده است. افرادی در این مناطق هم جان ‌باخته‌اند و خسارت شدید به مردم وارد شده است. وزارت دولت در امور رسیدگی به حوادث طبیعی، مجموع تلفات سیلاب به شمول ولایت پروان را ۱۹۰ کشته و ۱۷۲ زخمی اعلام کرده و گفته است که هزاران خانه و هزاران جریب زمین در کشور تخریب شده است. به‌دلیل باقی ماندن اجساد در زیر گِل و آوار ، آمار جان باخته‌گان در شهرچاریکار تاهنوز نهایی نیست. 
تصویرهایی که از شهر چاریکار ولایت پروان، در شبکه‌های اجتماعی نشر شده، نشان می‌دهد که منطقه‌ی آسیب دیده در پیرامون شهر است. بیش‌تر کسانی در پیرامون شهرها زندگی می‌کنند که در دوهه‌ی اخیر از روستاها به شهر آمده‌اند که بیش‌تر آن‌ها کارگران و تهیدستانی شهری اند.
 زمینِ پیرامون شهرها در افغانستان، توسط زورمندان غصب، توزیع و فروخته شده است. یک دلیل تلفات مرگبار سیل در پروان موقعیت نامناسب‌ خانه‌ها بوده که حتی در جاهایی که خطر سیلاب وجود داشته، خانه ساخته شده است. شهرک‌سازی‌های خودسر، در افزایش تلفات نقش دارد. زورمندان و افراد دولتی از چهاردهه پیش در افغانستان در پی‌غصب زمین و فروش آن بوده‌اند. در جریان جنگ‌های داخلی در دهه‌ی نود میلادی، بیش‌تر رهبران مجاهدین و تفنگ‌سالاران، زمین غصب کردند. پس از سال ۲۰۰۱ میلادی که دولت سرمایه‌داری تشکیل شد و رهبران احزاب جهادی قدرت را به‌دست داشتند به شهرک سازی و فروش زمین‌هایی که به نام شان کرده بودند، پرداختند. این‌گونه از دودهه‌پیش، روند شهرک‌سازی خودسر و غیرمعیاری در تمامی شهرهای افغانستان شدت گرفت و ادامه دارد. آن‌چه آسیب‌های شدید را بر زاغه نشین‌ها و تهیدستانِ تحمیل کرده، تنها سیلاب نیست؛ شهرک‌سازی‌های غیرمعیاری هم بوده که رهبران جهادی، فرماندهان آن‌ها، سرمایه‌داران، زورمندان و در کُل نظام سرمایه‌داری عامل آن است. رهبران جهادی و زورمندان هرجا دست شان رسیده،به‌نام شان شهرک ساخته‌اند و بر مردم فروخته‌ اند. پولی که به‌دست آورده‌اند، در کابل و شهرهای بزرگ، در بهترین موقعیت برای شان خانه‌های مجلل ساخته اند یا در هند، پاکستان، ایران، ترکیه، امارات متحدۀ عربی و کشورهای غربی سرمایه‌گذاری کرده‌اند. این کار در سایه‌ی دولت انجام شده که سرمایه‌داری است، رهبران قومی و جهادی در آن نقش دارند. خانه‌ و فرزندان رهبران دولتی و قومی را سیل نابود نمی‌کند؛ چون در جایی نیستند که خطر سیلاب وجود داشته باشد. قربانیان جنگ، سیل، فقر و بیکاری، کارگران تهی‌دست و زحمتکش هستند که در نبود یک نظام سوسیالیستی و توزیع مسکن، از پولی که سال‌ها از فروش نیروی کار خود و فرزندان شان در بازارکار داخل کشور، کشورهای همسایه و اروپایی پس‌انداز کرده اند، در پیرامون شهرها برای شان سرپناه ساخته‌اند. تصویرهای نشر شده از ویرانی سیلاب در پروان نشان می‌دهد، خانه‌های که ویران شده از خشت و خاک بوده اند.
فاجعه‌ای که در شهر چاریکار اتفاق افتاد، در کابل، مزار، ننگرهار، هرات و شهرهای دیگر اتفاق خواهد افتاد. در اطراف این شهرها بیش‌تر از چاریکار جمعیت وجود دارد و شهرک‌سازی‌های غیر‌معیاری شده است. در کابل در دامنه‌ی کوه‌های اطراف و داخل شهر و در امتداد آب‌روها، خانه‌های گلی در کنار هم با خشت خام ساخته شده و درجاهایی که خطر سیلاب وجود دارد، مانعی وجود ندارد. همین گونه در شهر مزار، ننگرهار، هرات، غزنی و تمامی شهرهای پرجمعیت. شاید بگویند دولت در ابتدا ضعیف بود، نتوانست جلو عضب زمین و شهرک‌سازی‌های قدرتمندان را بگیرد؛ اما واقعیت این است که این دولت نماینده‌ی طبقه‌ی حاکم و همین قدرتمندان و رهبران جهادی و قومی است. 
 حوادث طبیعی با چنین وضعیت، از تهیدستان و کارگران  قربانی می‌گیرد، نه از زورمندان، رهبران دولتی و سرمایه‌داران. آن‌ها آسیب نمی‌بینند؛ چون خانواده و فرزندان شان در شهرنو، وزیراکبرخان، کارته سه و کارته چهار کابل زندگی می‌کنند یا هم در خارج کشور در ترکیه، امارات متحده‌ی عربی و کشورهای غربی. آن‌ها را، نه سیل می‌برند، نه انتحار و جنگ می‌کشند و نه فقر و بیکاری دامن‌گیرآن‌ها می‌شوند. هیولای سیل و سرمایه‌داری زاغه‌نشیان را می‌خورند.
------
این یادداشت بار نخست در شماره نهم ‏ماهنامه‌ ‏اعتراض منتشر شده است.



   

نظرات