ماهنامه عصرما

ماهنامه‌ی عصرما در روزهای پایانی ماه جوزای 1389 تاسیس شد. بار نخست محمدباقر ناصری ایده‌ی ایجاد نشریه‌ای را در جاغوری با من (بشیر یاوری) در میان گذاشت و گفت که هزینه‌ی نشر آن را به نحوی آماده می‌کند. آقای ناصری پیش از این با ذکی دریابی و هادی صادقی در کابل، این موضوع را شریک کرده بود و آن‌ها برایش مشوره داده بودند که یاوری شخص مناسبی است که می‌تواند کار نشراتی کند و مدیریت نشریه را به عهده بگیرد.

بیان کردن این طرح، توسط باقر ناصری، برایم خبر بسیار خوش بود؛ چون فضا را برای کار فکری، مناسب می‌دیدم و به‌خصوص تاسیس نشریه‌ای را که بتوانیم در آن بنویسیم و آن را بستری برای نشر دیدگاه دوستان ما و زمینه‌ای برای نشر نوشته‌های دانش آموزان و تشویق آن‌ها بسازیم. باقر ناصری اطمینان داد که تایپ مطالب شماره‌های نخستین را آقای هادی صادقی و ذکی دریابی انجام می‌دهند و آن‌ها وعده داده اند که یکی از همکاران شان در انجام صفحه آرایی نشریه، کمک خواهد کرد. آن زمان آقای صادقی و دریابی دانشجو بودند و هم زمان در هفته نامه سروش ملت کار می کردند.

در آن سال‌ها، تاسیس نشریه در جاغوری که هیچ امکاناتی چاپی و ارتباطی وجود نداشت و ما کامپیوتر و انترنت نداشتیم، کار دشوار بود. با آن‌که اعتماد جامعه به کار فکری و فرهنگی ما آماده بود؛ اما به دلیل اینکه در جامعه سنت‌گرایان اقتدار بیشتری داشتند، برای موفقیت این کار، تصمیم گرفتیم که این موضوع را با دو روحانی جوان و علاقه‌مند به کار فرهنگی در میان بگذاریم و اگر به توافق برسیم آن‌ها نیز عضو تیم کاری ما شوند و این گونه به چالش تقابل با سنت گرایان مواجه نشویم. گزینه‌ی ما آقای عبدالخالق روحانی و محمد امین سعادت بودند و با مطرح شدن طرح ایجاد نشریه به آن‌ها، این دو روحانی، علاقه‌مند همکاری با ما شدند. در جلسه‌ای با اشتراک تعدادی دانش آموزان دختر و پسر لیسه/ دبیرستان استاد شریفی و بی بی زهرای حوتقل، و آقایان روحانی و محمدامین سعادت که در خانه‌ای آقای روحانی برگزار شد، نام نشریه، شورای نویسندگان، خبرنگاران و گزارشگران را مشخص کردیم. نام ماهنامه پس از رای زنی از میان چندین نام پیشنهادی دیگر، در نهایت "عصرما" انتخاب شد. اولین شماره ای ماه‌نامه‌ی عصرما با این ساختار؛

صاحب امتیاز: محمد باقر ناصری

مدیر مسئوول: بشیر یاوری

 سردبیر: ضیا صادقی

 دبیر اجتماعی و سیاسی: بشیر یاوری

 دبیر فرهنگی: محمد امین سعادت

دبیر ادبی: عبدالخالق روحانی.

 شورای نویسندگان: محمد جمعه احمدی، ذکی دریابی، هادی صادقی، ستاره توفیق، زهره قربانی، حکیمه زاهدی، معصومه جاوید و شکریه فروغ.

 گزارشگران: عید محمد رویش، مرضیه مبارز و ظاهر ناصری. پس از چاپ در کابل، در بیست و ششم ماه سرطان 1389 در جاغوری منتشر شد.

دنیاعلی حاتمی، صاحب امتیاز کارگاه "دنیای گلدوزی" در بازار انگوری جای دفتر، میز و چوکی را برای ما آماده کرد و در بیشتری شماره‌ها، مقدار قابل توجهی از هزینه چاپ را کمک می‌کرد. اگر همکاری او نمی بود تداوم کار نشریه در آغاز به مشکل مواجه می‌شد. همچنین قابل یادآوری است که هزینه چاپ نشریه برای ما که متعهد بودیم بدون وابستگی فعالیت کنیم، بار سنگینی بود. آقای ناصری نتوانست به تنهایی هزینه چاپ را  آنگونه که گفته بود آماده کند پس از چند شماره، مصرف چاپ را خود ما (مسئولان، به غیر از اعضایی که دانش آموز بودند) به دوش گرفتیم، هرماه قدری توان ما، برای چاپ ماهنامه سهم می‌گرفتیم.

آقای ضیا صادقی آن زمان دانش آموز بود، پس از چندین شماره و کار شایسته، در کابل رفت و کلاس آمادگی کانکور گرفت. با توافق ایشان و دیگر همکاران، جمعه احمدی دانش آموخته‌ی جامعه شناسی و عضو شورای نویسندگان، سردبیری را به عهده گرفت.  عصرما از شماره هفتم تا دوازدهم با دبیری او منتشر شد. پیش از این شماره‌ها، احمدی توافق حمید فیدل را گرفته بود که عصرما را در بدل پول بسیارکم صفحه آرایی کند. صفحه آرایی حمیدل فیدل برگ های عصرما را زیباتر کرد.  احمدی در دوره سردبیری خود بیش‌تر از پیش در تهیه‌ی مطالب و غنامندی ماهنامه سهم گرفت. طرح پرسش‌های فلسفی و آموزشی از کارهای ارزشمند جمعه احمدی در ماهنامه‌ی عصرما بود. رویکرد روشنگری و انتقادی در این مقالات بر خوانندگان ماهنامه، افزود و هراس سنت گرایان را بر می‌انگیخت. از موارد این چنینی پیگیری یک شخص ناشناخته و ناراض از کار ما بود که پس از نشر هر شماره، تلفنی تماس می‌گرفت. در مورد مقالات منتشرشده، گاهی انتقادهایی با لحن تهدید آمیز، که خطر جدی را به ما گوش زد می‌کرد، اظهار می‌کرد. چند باری این شخص را به گفت‌وگو دعوت کردم؛ اما حاضر نشد که در دفتر ماه‌نامه بیاید، رو در رو به دغدغه‌ها و انتقادهایش پاسخ بگوییم و حرف و نگرانی هایش را بشنویم. یک حرف را تکرار می‌کرد و می‌گفت: "بعداً در وقت مناسب خود را معرفی می‌کنم، در آینده من را می‌شناسید."

روشنگرایی، کمک به تغییر باورهای اجتماعی و بازتاب دادن دیدگاهِ نسل جدیدی که از دانشگاه فارغ شده بود و ایجاد زمینه‌ای‌ برای دانش آموزان که بنویسند و این توانمندی در آن‌ها رشد کند. سرلوحه‌ی کار ما در "عصرما" بود. اگر کسی مطالب عصرما را حالا با دقت بخواند، موضوعاتی کلی و جزئی که در مقالات تحلیلی، گزارش‌ها و یادداشت‌های آن منتشر شده را بررسی کند به خوبی متوجه می‌شود که عصرما بهتر از هر نشریه‌ای دیگری محتوای خوب تولید کرده و رویکردی که داشته با آن متعهد بوده است. نکته‌ای که باید یادآوری شد این است که نارسایی‌های فنی و نگارشی در این نشریه وجود دارد. این نارسایی‌ها ناشی از نبود امکانات و نبود فرصت کافی بود که آن زمان به آن، مواجه بودیم . مثلاً من در آن زمان در لیسه استاد شریفی حوتقول معلم بودم. هر روز دوازده ساعت درسی 45 دقیقه‌ای را سپری می‌کردم. در آخر روز با خستگی ذهنی و جسمی که داشتم به تهیه‌ی مطالب نشریه یا کارهای دیگر می‌پرداختم. همین طور همکاران دیگرم نیز فرصت کافی نداشتند. همچنین آنچنانی که لازم بود، ما تجربه، اندوخته و مهارت کار نشراتی و مطبوعاتی را هم نداشتیم. نقض دیگری که در کار عصرما بود، وجود دیدگاه متناقض و جهان‌بینی متفاوت در نویسندگان آن بود. این بخش، ناشی از این واقعیت بود که ما در یک جامعه‌ی به شدت مذهبی کار می‌کردیم. اولویت ما این بود که راه مان را از میان تاریکی باز می‌کردیم و باید مراقب می‌بودیم که شکست نخوریم. نگفته ها را بنویسم و به جامعه برسانیم، طلسم انحصار و یکصدایی را بشکنیم.              



آرشیف ماهنامه عصرما از شماره اول تا دوازدهم

Asrema_no.1

Asrema_no.2

Asrema_no.3

Asrema_no.4

Asrema_no.5

Asrema_no.6

Asrema_no.7,8

Asrema_no.9

Asrema_no.10-11

Asrema_no.12










نظرات